
آینهای میان شرق و غرب، جسم و جان
۱. اللا؛ زن غربی، اسیر درون خود
اللا زنیست در آستانه فروپاشی خاموش. زندگیاش در ظاهر آرام، ولی در باطن تهی از شور و معناست. همسر بیتفاوت، فرزندان دور، و روزهایی شبیه بههم. اما سفارش ویراستاری یک رمان، روزمرگیاش را میشکند. با هر صفحه از کتاب، زخمهای درونیاش بیشتر نمایان میشود. او از زنی مطیع و منفعِل، به کاشفی درونی تبدیل میشود. آغاز تحول، از دل کلمات میجوشد.
۲. شمس تبریزی؛ زاهد عاشق، یا شورشگر مقدس؟
شمس، همان اندازه که عارف است، مجنون نیز هست. نه در چهارچوب دین رسمی میگنجد، نه در بازیهای تصوف مرسوم. او تجسم «عشق بیمرز» است. راهش، سخت و پرهزینه است، اما باوری خللناپذیر به نور دارد. در کلماتش، رهایی از ترس، تعصب و قضاوت نهفته است. برای اطرافیانش خطرناک است، چون آینهایست بیپرده. و آینه، همیشه دشمن دروغ است.
۳. مولانا؛ از خطابه تا سماع
مولانا پیش از دیدار با شمس، مرد منبر و کتاب بود. اما حضور شمس، آتشی در جانش میافکند. او کمکم فاصله میگیرد از ظاهر دین و به باطن آن نزدیک میشود. صدای سماع، جانش را پر میکند و دیوان شمس، حاصل همین فوران عشق است. دیگر او فقط فقیه نیست، شاعر نیز هست. انسانی که درد را فهمیده و آن را به شعر تبدیل کرده.
۴. روایت چندگانه؛ صدای همه شنیده میشود
کتاب تنها صدای مولانا و شمس نیست. از فاحشه تا شاگرد نانوا، از زن مغضوب تا صوفی، هرکدام روایتی دارند. ساختار چندصدایی، روایتی زنده و انسانی پدید میآورد. این تنوع، حس همدلی را تقویت میکند و هیچکس را حاشیهنشین نمیگذارد. هر شخصیت، آینهایست برای درک یک بُعد از عشق. انگار که عشق، به شکلهای مختلف متجلی شده است.
۵. نامهنگاری؛ پیوند دلهای دور
رابطه اللا و نویسنده (عزیز زاهارا) فراتر از یک همکاری ساده است. این دو، از فاصلهای بعید، به هم نزدیک میشوند. نامههایشان، نه فقط مکاتبه که سفر روح است. عزیز با بیپروایی حرف میزند، مثل شمس. اللا هم بیصدا دگرگون میشود. این رابطه، یادآور این است که عشق گاه فقط با کلمه اتفاق میافتد. و کلمه، آغاز رهاییست.
۶. عشق، تنها راهیست که مانده
ملت عشق، در نهایت میگوید تنها راه نجات، عشق است؛ عشقی بدون قضاوت، بدون حصار، و با جسارت عبور از خود. چه در قرن سیزدهم، چه در قرن بیستویکم، راه یکیست. عشق یعنی دیدن انسان، نه برچسبها. اللا، با این شناخت، راهی تازه آغاز میکند. مثل مولانا که پس از شمس، از نو متولد شد. این رمان، راهیست از ذهن به دل.
:: بازدید از این مطلب : 20
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0